دسته گل هایی که من به آب میدم

ساخت وبلاگ
۵ روز از آغاز سال نو میگذره و من و شوهرم بیشتر از ۳ روزش رو باهم در قهر و جنگ و جدل بودیماز دوروز قبل تحویل سال تا عصر یک فروردین ،از شب دوم فروردین تا همین امروز ظهرواقعا دیگه نمیدونم آیا امکانش هست این زندگی حالش خوب بشه یا نههنوز اون شغلی که من دوست دارم رو پیدا نکرده.حتما میپرسید چرا شغل رو من باید دوست داشته باشم؟! چون ۷ سال هرکاری کرده به سلیقه اون بوده الان این دیگه کمترین حق منه.نیست؟!دو شبه از تپش قلب خوابم نمیبره. بهش گفتم من بعید میدونم امسال رو تا تهش زنده بمونم... + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۰۵ ساعت 17:39 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 11:37

تقویم جدید چندروزی هست که جاش رو به تقویم قدیمی دادهامروز خواستم به رسم هر سال تولدامونو تاریخ ازدواجمون رو روش علامت بزنم ولی نمیدونم چرا خودکار اصلا روش خط هم نمینداخت...یه لحظه نگاه کردم به کل تقویمدیدم اووووووه چقدر دیگه مونده تا تموم بشهباز نگاش کردم خدای من تو این روزا چندبار قراره باز دل من شکسته بشه، چندبار قراره خورد بشم،چند بار قراره حرف بزنم و نشنیده گرفته بشه؟ چندبار قراره فوحش بخورم؟ چندبار قراره شبا تا صبح بیدار بمونم؟ چندبار گریه کنم و نزارم کسی بفهمه تو خونه ام چه خبره و عادی سازی کنم و الکی بخندم؟ ای خداااااا. اگر بخدا دختر کوچولوی سه سالو نیمه ام نبود شاید قبل از اینکه تقویم تموم بشه خودم این روزا رو تموم میکردم.خدایا بحق این شبای عزیز خودت یه نگاهی بهم بنداز + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ ساعت 22:31 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 11:37

تو این چندسالی که ازدواج کردیم این هشتمین سال نویی هست که کنار همیم...تو تمام این سالها به یاد ندارم اسفندماه اومده باشه و تو دعوای الکی راه نندازی و تا خود ۱۳ بدر روزها رو زهر مارم نکرده باشیبه یاد ندارم لحظه سال تحویلی بوده باسه و اشک تو چشمای من نبوده باشه...که دست تو دست هم نشسته باشیم و خندون باشیم،که جیگر من خون نباشهمن چرا هنوز دارم با تو زندگی میکنم؟!چطوری به خودت اجازه میدی با دل و روح و تن من اینجوری کنی نامرد؟ + نوشته شده در پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۷ ساعت 12:24 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت: 14:29

۷ سال شد که کنار همیم و دوام آوردیم...

۷ سال پر از فراز و نشیب...

۷سال پر ازز شادی و غم...

۷ سال پر از تنش و آرامش...

۷ سال ...

ان شالله که سال هشتم سال پر آرامشی باشه

سالگرد ازدواجمون مبارک:)

+ نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۶ ساعت 0:54 توسط مهدیه  | 

دسته گل هایی که من به آب میدم...
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 27 آذر 1402 ساعت: 18:27

نمیدونم چرا اینجوری میکنهیک روز اخلاقش باهام خوبه و یک هفته از دنده لج من حرفهایی ک باید بهش میزدم و کارهایی که برای خوب شدن رابطه مون بود انجام دادم. دیگه هر اتفاقی بیفته میتونم با قاطعیت بگم همه کار کردم و نشد. تا اونم نخواد عوض بشه چیزی بینمون عوض نمیشه.برای دل دردم رفتم دکتر فوق تخصص،آزمایش داد،همون تشخیص.کلی قرص اعصاب و آرامبخش برام نوشت ک آروم باشم و دل دردم خوب بشه. من الان آرومترم خیلی آرومتر ولی حالم اصلا خوب نیس.مثل آدمای گیج و منگم فقط میفهمم ک هیچی'>هیچی سر جاش نیس. + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۰۵/۲۰ ساعت 15:50 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 17:11

لعنتی تو با من چیکار کردی که همه ی احساسات من کشته شدهنه از دیدن کیی خوشحال میشم نه حتی از دیدن کسی که ازش متنفر بودم اذیت میشم.انگار شدم یه ربات .میرم تو جمع های خانوادگی و ... بهشون لبخند میزنم ولی پشت لبخندم هیچی نیست.انگار یک نقابه.دوسه ماهه به هیچکدوم از دوستام پیام ندادم.حتی اونی ک ۱۸ ساله باهم رفیقیم. چون نمیدونم چی باید بگم بهشون.چندروزه فهمیدم حتی دیگه به پدر و مادرم هم هیچ حسی ندارم...دختر کوچولوی من اگر بوس و بغل هایگاه و بیگاه تو نبود شاید نسبت به تو هم... + نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۰۲/۱۹ ساعت 0:20 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت: 11:21

الان دقیقا همون جایی ام ک خدابیامرز میخوند...هرسال میگیم دریغ از پارسالمنم هر روز میگم باز به دیروز...دختر مامان این روزا دیگه راحت تر و روان تر از قبل حرف میزنهطفلکی بچه ام، مدام بهم میگه: ماما چش خیخی نروووووو(چشم خیره یعنی اخم) ،ماما گگه نتن(گریه نکن) ،ماما داد نزن(این دیگه واضحه)دلم براش میسوزه خیلیبرا خودم خیلی تر از خیلی خدایا قبلا معجزه میکردیا الان هنوزم داری یا همه رو برا بندگان مقربت استفاده کردی تموم شد؟ + نوشته شده در پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۴/۲۹ ساعت 0:5 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت: 11:21

تو این مدت که نبودم خیلی اتفاقات افتاداما فکر کنم مهمترینش آرامش نسبی باشه که خیلی کم ولی بلاخره اومد تو خونه من.بعد از اون اتفاقات و اوضاع احوال الان حس بهتری دارم.ولی هنوز خیلی خیلی جای بهتر شدن داره خیلی زیادباید دوباره بدم پیش مشاور ولی فعلا هم کلی کار دارم هم پول ندارم.لعنت به بی پولی + نوشته شده در جمعه ۱۴۰۲/۰۲/۰۱ ساعت 0:6 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 40 تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1402 ساعت: 17:35

بعد از اینکه رفتم دکتر رفتم پیش یک مشاورکمی حرف زدم،گفت شوهرتو بیار،ولی میدونستم نمیادزیاد راهنمایی خاصی نکرد ولی خب حداقلش اینه که خالی شدمدو شب بعدش دعوای مفصلی کردیم بهش گفتم تو که اینجوری منم دیگه نمیتونم چرا نمیری تمومش کنی؟ نمیدونم چی شد که یهو موضعش عوض شد،پا شد اومد پیشم نشست نوازشم کرد و منو در آغوش کشید.نمیدونم چی شد که بعد مدتها یک دل سیر گریه کردم.ازم عذر خواهی کرد و ...چند شب بعدش گفت دوباره کلیه اش درد میکنه.باید آبان میرفت چکاپ و نرفته بود.دو سه روزی همینجور گذست که با اصرار من رفتیم دکتر و بله سنگ دوباره تو حالب گیر افتاده بوددوشنبه رفتیم عمل کرد و درش آوردن با لیزرمنم که همچنان دل دردم ادامه داره و هیچ فرقی نکردهولی هنوز نشده اون مهردادی که من میخوام. نمیدونم چیکار کنم.خدایا ۱۴۰۲ برای من سال زندگی باشه،امسال خیلی اذیت شدم خیلی + نوشته شده در چهارشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۴ ساعت 10:39 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 14:43

وقتی کتاب بیشعوری رو خوندم واقعا فکر نمیکردم اینجوری تک تک کلماتش رو درک کنماز من میشنوید هر موقع هرکجا از این دنیا ایستاده بودی و یک آدم بیشعور تو زندگیت دیدی شیفت و دیلیت رو بگیر و تمامالان توانایی ندارم که یکی از اینا رو همینکار رو بکنم.شاید اگر خدا توانش رو داد انجامش دادم.چون خیلی دیر شده که بخوام تنهایی انجامش بدم.الان دیگه اگر واقعا خدایی وجود داره باید خودش شخصا بیاد کمکم کنهای کاش زندگی کنترل ضد داشت + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۲۳ ساعت 21:18 توسط مهدیه  |  دسته گل هایی که من به آب میدم...ادامه مطلب
ما را در سایت دسته گل هایی که من به آب میدم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parnian7rang70o بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1401 ساعت: 11:37